مهاجرت همیشه کار بدی نیست، زیرا در این صورت هرگز رسول گرامی اسلام از مکه به مدینه مهاجرت نمی فرمودند. جالب است که ما در حالی هر رفتنی را بد می بینیم که خوب می دانیم، هم شمار قابل توجهی از "مانده ها" به دلیل نداشتن شرایط رفتن ماندگار شده اند و هم جمع کثیری از "رفته ها" برای اینکه شرایط ماندن خود را سخت و دشوار دیده اند مجبور شده اند تن به رحل اقامت افکندن در سرزمینی دیگر بدهند.

به عبارت دیگر، فقط زمانی می توان به قضاوت و داوری صحیحی در مورد "رفته ها" و "مانده ها" دست زد که علاوه بر مقوله "فرار مغزها"، پدیده "فرار قلب ها" نیز مورد توجه جدی قرار گیرد. پدیده "فرار مغزها" چند صباحی است که در فکر و ذکر مسئولین و متصدیان امور کشور( نه همه شان!) جا خوش کرده و ایشان را واداشته تا با ارزش گذاری بایسته و شایسته آنانی که بیش از آدم های عادی می ارزند، شرایط ماندگاری "نخبه ها" و "نوابغ" را فراهم آورند.

 متاسفانه، بر خلاف "فرار مغزها"، "فرار قلب ها" کاملا موضوع کم اهمیتی دانسته می شود; یعنی در حالی که خوب می دانیم شمار زیادی از آدم های سرکار، به علت اینکه دل در گرو کار یا سرزمینی دیگر بسته اند، کار مردم را بخوبی بایسته و شایسته راه نمی اندازند، کوچکترین ارزش و احترامی برای "فرار قلب ها" قایل نشده و اصلا و ابدا در فکر این نیستیم که با احیای "قلب های فراری" کاری کنیم که "به عشق مردم ادامه می دهم" چیزی بیش از ادعای واهی به حساب بیاید!

منبع : جامعه خبری تحلیلی الف | " جذاب ترین " نقشی در تولید محتوای این مطلب ندارد، مطلب منتشر شده با ذکر منبع می باشد.