راز سوگند‌های مکرر خداوند بر باد‌ها چیست؟به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  در ابتدای سوره مرسلات سوگند‌هایی آمده است، به واقع هدف خداوند از بیان این سوگند‌ها چیست.
سوگند‌های سوره مرسلات

وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا ﴿۱﴾
فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا ﴿۲﴾
وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا ﴿۳﴾
فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا ﴿۴﴾
فَالْمُلْقِیَاتِ ذِکْرًا ﴿۵﴾
عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿۶﴾
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾

توضیح

سوگند به باد‌هایی که پشت سر هم می‌آید، قسم به تندباد‌هایی که با سرعت حرکت می‌کنند، و سوگند به باد‌هایی که ابر‌ها را می‌گسترانند، و آن‌ها که جدا می‌کنند، و سوگند به آن‌ها که آیات بیدارگر (الهی) را القا می‌نمایند، برای اتمام حجّت یا برای انذار، که آنچه به شما (درباره قیامت) وعده داده می‌شود، یقیناً واقع شدنی است.

نکته اوّل: شرح و تفسیر سوگند‌ها

خداوند متعال در این سوره نیز به پنج چیز بسیار مهم قسم خورده است. موضوع سوگند‌ها در این سوره، همانند سوره طور، پیچیدگی و ابهام دارد، و این پیچیدگی همان گونه که قبلا نیز گفته شد، برای بکار انداختن اندیشه و تفکّر مخاطبان قرآن است. زیرا ریشه سعادت انسان اندیشه و تفکّر است. فرد و جمعیّتی که اهل تفکّرند سعادتمند، و آن‌ها که از این نعمت بزرگ الهی استفاده نمی‌کنند بدبخت و بیچاره اند.

مفسّران قرآن کریم، برای قسم‌های مذکور تفسیر‌های مختلفی ارائه داده، که البتّه منافاتی با یکدیگر ندارند؛ و به عقیده ما هیچ مانعی ندارد که آیه‌ای از قرآن تفسیر‌های متفاوتی داشته باشد، و همه آن تفاسیر صحیح باشد، زیرا ممکن است آیه مورد نظر ظاهری داشته باشد و باطنی، و باطن آن هم باطنی، و باطنِ باطنِ آن هم باطنی، بلکه ممکن است تا هفتاد باطن داشته باشد! مخصوصاً که به عقیده ما استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد عقلا امکان پذیر و مجاز است. بهر حال به دو نمونه از تفسیر‌های مختلفی که برای سوگند‌های پنجگانه مطرح شده، اشاره می‌کنیم:

باد‌های باران آفرین

طبق این تفسیر، قسم‌های پنجگانه همگی مربوط

به باد‌های باران زا، و مراحل مختلف آن تا نزول باران و سپس پراکنده کردن ابرهاست. توجّه کنید:

(وَالْمُرْسَلاَتِ عُرْفاً) ; قسم به باد‌هایی که پی در پی و پشت سر هم فرستاده می‌شود.

«عرف» در لغت عرب به «یال اسب» گفته می‌شود؛ و از آنجا که یال اسب از مو‌های پشت سر هم تشکیل شده، و عرب به هر چیزی که پشت سر هم و پی در پی باشد عرف می‌گوید، لذا از یال اسب، به عرف تعبیر کرده است؛ و اینکه می‌گویند «عرف مردم» چنین است، بخاطر آن است که مردم یکی پس از دیگری، و پی در پی کاری را انجام داده اند، و بصورت یک عرف درآمده است؛ بنابراین «مرسلات عرفاً» باد‌های پی در پی و پشت سر هم است.

(فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً) ; عرب باد معمولی و عادی را «ریح»، و تندباد را «عاصف» می‌نامد. باد‌های معمولی عادی که پشت سر هم و پی در پی میوزد، به تدریج تبدیل به تندباد و عاصف شده، و ابر‌های پراکنده آسمان را در کنار هم می‌چیند.

(وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً) ; پس از آنکه باد‌ها تبدیل به تندباد شد، و تندباد ابر‌های پراکنده را گردهم جمع آورد، ابر‌ها را به مناطق محتاج آب حرکت می‌دهد، و ابر‌ها در آن مناطق به فرمان خدا باران نازل می‌کنند.

(فَالْفَارِقَاتِ فَرْقاً) ; پس از اینکه باران به اندازه کافی بارید، و زمین‌های مورد نظر سیراب شد، باد‌ها مرحله بعدی مأموریّت خویش را که پراکنده کردن ابر‌ها و جلوگیری از ادامه نزول باران است، انجام می‌دهند، چون اگر این کار انجام نشود، و پس از آنکه زمین‌ها سیراب

به باد‌های باران زا، و مراحل مختلف آن تا نزول باران و سپس پراکنده کردن ابرهاست. توجّه کنید:

(وَالْمُرْسَلاَتِ عُرْفاً) ; قسم به باد‌هایی که پی در پی و پشت سر هم فرستاده می‌شود.

«عرف» در لغت عرب به «یال اسب» گفته می‌شود؛ و از آنجا که یال اسب از مو‌های پشت سر هم تشکیل شده، و عرب به هر چیزی که پشت سر هم و پی در پی باشد عرف می‌گوید، لذا از یال اسب، به عرف تعبیر کرده است؛ و اینکه می‌گویند «عرف مردم» چنین است، بخاطر آن است که مردم یکی پس از دیگری، و پی در پی کاری را انجام داده اند، و بصورت یک عرف درآمده است؛ بنابراین «مرسلات عرفاً» باد‌های پی در پی و پشت سر هم است.

(فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً) ; عرب باد معمولی و عادی را «ریح»، و تندباد را «عاصف» می‌نامد. باد‌های معمولی عادی که پشت سر هم و پی در پی میوزد، به تدریج تبدیل به تندباد و عاصف شده، و ابر‌های پراکنده آسمان را در کنار هم می‌چیند.

(وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً) ; پس از آنکه باد‌ها تبدیل به تندباد شد، و تندباد ابر‌های پراکنده را گردهم جمع آورد، ابر‌ها را به مناطق محتاج آب حرکت می‌دهد، و ابر‌ها در آن مناطق به فرمان خدا باران نازل می‌کنند.

(فَالْفَارِقَاتِ فَرْقاً) ; پس از اینکه باران به اندازه کافی بارید، و زمین‌های مورد نظر سیراب شد، باد‌ها مرحله بعدی مأموریّت خویش را که پراکنده کردن ابر‌ها و جلوگیری از ادامه نزول باران است، انجام می‌دهند، چون اگر این کار انجام نشود، و پس از آنکه زمین‌ها سیراب

به باد‌های باران زا، و مراحل مختلف آن تا نزول باران و سپس پراکنده کردن ابرهاست. توجّه کنید:

(وَالْمُرْسَلاَتِ عُرْفاً) ; قسم به باد‌هایی که پی در پی و پشت سر هم فرستاده می‌شود.

«عرف» در لغت عرب به «یال اسب» گفته می‌شود؛ و از آنجا که یال اسب از مو‌های پشت سر هم تشکیل شده، و عرب به هر چیزی که پشت سر هم و پی در پی باشد عرف می‌گوید، لذا از یال اسب، به عرف تعبیر کرده است؛ و اینکه می‌گویند «عرف مردم» چنین است، بخاطر آن است که مردم یکی پس از دیگری، و پی در پی کاری را انجام داده اند، و بصورت یک عرف درآمده است؛ بنابراین «مرسلات عرفاً» باد‌های پی در پی و پشت سر هم است.

(فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفاً) ; عرب باد معمولی و عادی را «ریح»، و تندباد را «عاصف» می‌نامد. باد‌های معمولی عادی که پشت سر هم و پی در پی میوزد، به تدریج تبدیل به تندباد و عاصف شده، و ابر‌های پراکنده آسمان را در کنار هم می‌چیند.

(وَالنَّاشِرَاتِ نَشْراً) ; پس از آنکه باد‌ها تبدیل به تندباد شد، و تندباد ابر‌های پراکنده را گردهم جمع آورد، ابر‌ها را به مناطق محتاج آب حرکت می‌دهد، و ابر‌ها در آن مناطق به فرمان خدا باران نازل می‌کنند.

(فَالْفَارِقَاتِ فَرْقاً) ; پس از اینکه باران به اندازه کافی بارید، و زمین‌های مورد نظر سیراب شد، باد‌ها مرحله بعدی مأموریّت خویش را که پراکنده کردن ابر‌ها و جلوگیری از ادامه نزول باران است، انجام می‌دهند، چون اگر این کار انجام نشود، و پس از آنکه زمین‌ها سیراب و سرمای مناطق قطبی را به سمت مناطق استوایی آورده، و گرمای سوزان این مناطق را کاهش داده، و بدین شکل درجه هوای مناطق سردسیر و گرمسیر را تعدیل می‌کنند. به عبارت دیگر، کره زمین شاهد دو جریان باد بر سطح خویش می‌باشد، نخست باد‌های غیر منظّم، که از نظر زمانِ شروع و پایان یا مسیر وزیدن نظم خاصّی ندارد. دیگر باد‌های منظّم است؛ که به عنوان نمونه به دو مورد از آن اشاره می‌کنیم:

الف) باد‌هایی که از شمال و جنوب کره زمین به سمت مناطق استوایی میوزد.

ب) باد‌هایی که از مناطق استوایی به سمت قطب شمال و جنوب میوزد، که این دو سلسله باد‌های منظّم مأمور تعدیل هوای کره زمین هستند.

ضمناً هر گاه بر اثر تابش آفتاب به نقطه‌ای از هوا، هوای آن قسمت از هم باز شود، به هوای اطراف خود فشار می‌آورد و بدین وسیله باد تولید می‌شود.

۴. جابجایی هوا

از دیگر وظایف بادها، جابجایی هواست. هوای شهرها، مخصوصاً شهر‌های بزرگ، به علل مختلف آلوده است. اگر نسیمی نوزد، و این هوای آلوده را به خارج شهر منتقل نسازد، و هوای پاک و تمیزی جایگزین آن نسازد، مردم خفه می‌شوند.

نقل می‌کنند که بخاطر همین حادثه برخی از شهروندان یک شهر اروپایی جان باختند. بدین جهت هنگامی که در شهر‌های بزرگ نسیم کافی نمیوزد از پیرمردان، کودکان، بیماران، مخصوصاً کسانی که بیماری ریوی دارند، می‌خواهند که به مراکز شلوغ و پر رفت و آمد شهر رفت و آمد نکنند، یا از ماسک‌های مخصوص استفاده نمایند.

۵. تولید امواج در دریا‌ها

در مباحث گذشته که پیرامون جزر و

مدّ دریا‌ها بحث شد، گفتیم که اگر امواج

دریا‌ها نبود، و آب دریا‌ها راکد می‌شد، تمام موجودات دریا می‌مردند. هنگامی که باد و طوفان بر سطح دریا‌ها می‌زود امواج ایجاد می‌شود، واین امواج اکسیژن را با آب مخلوط نموده و حیات را به دریا باز می‌گرداند.

خلاصه اینکه باد‌ها منابع زندگی انسان‌ها را تأمین می‌کنند. آب، گیاهان، درختان، هوای مطبوع و دلخواه، زندگی دریاها، همه و همه مرهون حُسن انجام وظیفه بادهاست.

خوانندگان محترم! با توجّه به آنچه در بالا گذشت تصدیق می‌فرمایید که قسم‌های قرآن چقدر اهمیّت دارد؛ و از سوی دیگر تمام چیز‌هایی که در این عالم مشاهده می‌کنیم ساده و بی حکمت نیست، بلکه هر چه هست دقیق و حکیمانه است. عالم هستی بسان کتابی است که یک نقطه بی حساب در آن نیست. ساده آن‌ها هستند که آفرینش جهان را ساده پنداشته اند؛ بنابراین به هر پدیده‌ای از جهان هستی برخورد می‌کنیم باید پیرامون آن اندیشه و تفکّر کنیم، تا سطح معرفت ما بالا رود.

نکته دوم: تفسیر مقسم به

پس از مباحث نسبتاً مفصّلی که پیرامون قسم‌ها داشتیم، اکنون باید دید که این همه سوگندِ مهم برای بیان چه مطلب با اهمیّتی است؟

آیه ۷ سوره مرسلات (إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ) پاسخ این سؤال را می‌دهد. یعنی: بعث و نشور، ثواب و عقاب، حساب و جزا، همه حق است، و تردیدی در هیچ کدام نیست.

برخی نیز معتقدند که وعده مورد اشاره در آیه مذکور، اشاره به تمام وعده‌های الهی، اعم از وعده‌هایی که به نیکان و بدان در دنیا، یا در آخرت داده.

می‌شود. ولی آیات بعد، که نشانه‌های این روز موعود را بیان می‌کند، نشان می‌دهد که منظور فقط وعده قیامت است.

در ضمن گرچه در این آیه استدلالی بر مسأله معاد نشده، و تنها به ادّعا قناعت گردیده، ولی لطف مطلب اینجاست که در قسم‌های پیشین مطالبی آمده که خود از دلایل معاد است؛ از جمله زنده شدن زمین‌های مرده بوسیله نزول باران‌ها که خود نمونه‌ای از صحنه قیامت است؛ و دیگر نزول تکالیف الهی بر پیامبران و ارسال رسل که بدون وجود معاد نامفهوم است، که این خود نشان می‌دهد که وعده رستاخیز قطعی است.

نکته سوم: پیوند قسم‌ها با مقسم به

اشاره
در مباحث پیشین پیرامون سوگند‌های پنجگانه و مقسم به (حتمیّت عذاب الهی) سخن گفته شد. آخرین مطلبی که در این بحث باید به آن اشاره شود پیوند قسم‌ها با مقسم به است. قرآن مجید می‌خواهد به ما بفهماند که همان خدایی که ابر‌ها را بوسیله باد‌ها به زمین‌های خشک و مرده هدایت نموده، و با نزول باران آن زمین‌ها را پس از مرگ دوباره زنده می‌کند، روز قیامت نیز می‌تواند انسان‌های مرده را زنده کند. بنابراین، انسان‌هایی که منظره مرگ و حیات گیاهان را هر ساله نظاره گرند، و در پس هر زمستانی شاهد حیات و رستاخیز مجدّد زمین مرده توسّط باران‌های پربرکتند، چگونه همچنان بر مرکب شیطان سوارند، و از رستاخیز خود غافل؟!

خداوند متعال در آیه ۳۹ سوره فصّلت به این درس توحیدی اشاره کرده، و آن را از نشانه‌های عظمت خویش می‌شمارد. توجّه کنید:

«(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَی الاَْرْضَ خَاشِعَهً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِی

أَحْیَاهَا لَمُحْیِ الْمَوْتَی إِنَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ) ; و از آیات او این است که زمینی را خشک (و بی جان) می‌بینی، امّا هنگامی که آب (باران) بر آن می‌فرستیم به جنبش در می‌آید و نموّ می‌کند؛ همان کسی که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده می‌کند؛ او بر هر چیز تواناست».

همان گونه که در آیه شریفه آمده، خداوند متعال یکی از دلایل ششگانه معاد را بازگشت حیات و زندگی به زمین مرده، و روییدن گیاهان و درختان در فصل بهار می‌داند.

نتیجه اینکه رابطه قسم‌ها با مقسم به آن است که همان گونه که خداوند بوسیله باد‌ها و باران‌ها زمین‌های مرده را زنده می‌کند، انسان‌های مرده را نیز زنده خواهد کرد و پاداش و کیفری که وعده داده، به آن‌ها خواهد داد.

منبع:شفقنا

انتهای پیام/

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان | " جذاب ترین " نقشی در تولید محتوای این مطلب ندارد، مطلب منتشر شده با ذکر منبع می باشد.